سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] هیچ بى‏نیازى چون خرد نیست ، و هیچ درویشى چون نادانى و هیچ میراثى چون فرهیخته بودن و هیچ پشتیبان چون مشورت نمودن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :0
کل بازدید :1924
تعداد کل یاداشته ها : 2
103/2/29
8:11 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
رستم دانایی[0]

خبر مایه

What is Culture?

The word culture has many different meanings. For some it refers to an appreciation of good literature, music, art, and food. For a biologist, it is likely to be a colony of bacteria or other microorganisms growing in a nutrient medium in a laboratory Petri dish. However, for anthropologists and other behavioral scientists, culture is the full range of learned human behavior patterns. The term was first used in this way by the pioneer English Anthropologist Edward B. Tylor in his book, Primitive Culture,published in 1871. Tylor said that culture is "that complex whole which includes knowledge, belief, art, law, morals, custom, and any other capabilities and habits acquired by man as a member of society." Of course, it is not limited to men. Women possess and create it as well. Since Tylor"s time, the concept of culture has become the central focus of anthropology.

Culture is a powerful human tool for survival, but it is a fragile phenomenon. It is constantly changing and easily lost because it exists only in our minds. Our written languages, governments, buildings, and other man-made things are merely the products of culture. They are not culture in themselves. For this reason, archaeologistscan not dig up culture directly in their excavations. The broken pots and other artifacts of ancient people that they uncover are only material remains that reflect cultural patterns-they are things that were made and used through cultural knowledge and skills.

Layers of Culture

There are very likely three layers or levels of culture that are part of your learned behavior patterns and perceptions. Most obviously is the body of cultural traditions that distinguish your specific society. When people speak of Italian, Samoan, or Japanese culture, they are referring to the shared language, traditions, and beliefs that set each of these peoples apart from others. In most cases, those who share your culture do so because they acquired it as they were raised by parents and other family members who have it.

The second layer of culture that may be part of your identity is a subculture. In complex, diverse societies in which people have come from many different parts of the world, they often retain much of their original cultural traditions. As a result, they are likely to be part of an identifiable subculture in their new society. The shared cultural traits of subcultures set them apart from the rest of their society

The third layer of culture consists of cultural universals. These are learned behavior patterns that are shared by all of humanity collectively. No matter where people live in the world, they share these universal traits. Examples of such "human cultural" traits include:

 

1.

communicating with a verbal language consisting of a limited set of sounds and grammatical rules for constructing sentences

2.

using age and gender to classify people (e.g., teenager, senior citizen, woman, man)

3.

classifying people based on marriage and descent relationships and having kinship terms to refer to them (e.g., wife, mother, uncle, cousin)

4.

having some sort of leadership roles for the implementation of community decisions

While all cultures have these and possibly many other universal traits, different cultures have developed their own specific ways of carrying out or expressing them. For instance, people in deaf subcultures frequently use their hands to communicate with sign language instead of verbal language. However, sign languages have grammatical rules just as verbal ones do.

Culture and Society

Culture and society are not the same thing. While cultures are complexes of learned behavior patterns and perceptions, societies are groups of interacting organisms. People are not the only animals that have societies. Schools of fish, flocks of birds, and hives of bees are societies. In the case of humans, however, societies are groups of people who directly or indirectly interact with each other. People in human societies also generally perceive that their society is distinct from other societies in terms of shared traditions and expectations.

While human societies and cultures are not the same thing, they are inextricably connected because culture is created and transmitted to others in a society. Cultures are not the product of lone individuals. They are the continuously evolving products of people interacting with each other. Cultural patterns such as language and politics make no sense except in terms of the interaction of people. If you were the only human on earth, there would be no need for language or government.


93/2/31::: 10:17 ص
نظر()
  
  

مهندسی فرهنگی و رسانه

فرهنگ عامل اصلی هویت‌سازی و کسب هویت در انسان‌هاست.


شخصیت انسان در ارتباط با فرهنگی که در آن زندگی می‌کند، پرورده می شود. فرهنگ، کارکردهای    بسیاری چون اجتماعی کردن افراد، آموزش و پرورش، دادن یک معیار قضاوت به افراد برای تبیین خوب و بد، نظارت اجتماعی، تولید هنجارها و ارزش‌ها و ... را به عهده دارد.


فرهنگ دربرگیرنده تمام چیزهایی است که ما از دیگران می‌آموزیم و بر آن آموخته‌ها می‌افزاییم و به طور مستقیم و غیر‌مستقیم از آن متأثر می‌شویم، تحت نفوذ آن قرار داریم و رفتار و اعمال ما از آن ناشی می‌شود. می‌توان گفت که نسبت فرهنگ به انسان مانند آب است به ماهی. ما در فرهنگ غوطه‌وریم، همچون ماهی که در آب شناور است. همان‌طور که زندگی ماهی به آب نیاز دارد، حیات انسان نیز به فرهنگِ باز بسته است    .

در تعریف فرهنگ چنین گفته‌اند که فرهنگ، مجموعه‌ای از روش‌ها، آداب و رسوم، ارزش‌های یک اجتماع معین، متضمن نظام اقتصادی و اجتماعی، ساخت سیاسی، علم، دین، تربیت و هنر است که همه این مؤلفه‌ها در ساخت یک جامعه متعادل نقش مهمی ایفا می‌کند. اگر این تعریف از فرهنگ را بپذیریم، باید بگوییم رسانه‌های گروهی ـ چه رسانه‌هایشنیداری و دیداری و چه رسانه‌های مکتوب ـ تأثیر به‌سزایی در جهت‌دهی به فرهنگ و آداب و رسوم مردمان یک جامعه خواهند داشت که البته میزان این تأثیر از یک جامعه به جامعه دیگر با توجه به زیرساخت‌ها و ویژگی‌های آنها متفاوت است    .

امروزه همگان در جوامع مختلف، بخش عمده‌ای از معلومات خود را مرهون اوقاتی هستند که برای تماشا و استماع رسانه‌های صوتی و تصویری و یا مطالعه رسانه‌های نوشتاری صرف می‌کنند و این حقیقت، آنگاه نمود بیشتری می‌یابد که مشاهده می‌کنیم اکثریت کودکان، نوجوانان و جوانان و حتی میان‌سالان کشورمان، معلومات مذهبی و سیاسی خود را نیز بیشتر از این رسانه‌ها می‌گیرند    .

از این رو بدیهی است که رسانه‌ها برای بهینه نمودن فواید خود و همچنین کاهش مضرات ناشی از آنها، مهندسی شوند. طبق سفارش‌های مقام معظم رهبری، امروز مهندسی فرهنگی یکی از ضروریات جامعه انقلابی ماست و باید هم مردم و هم مسئولان فرهنگی بکوشند تا با مهندسی دقیق فرهنگی، که شامل مهندسی برنامه‌های رسانه‌ها نیز می‌شود،فرهنگی پویا و مهم‌تر از همه اصیل و بومی را باز‌تولید کنند که مهبط تعالیم متعالی اسلامی در جهت پرورش و رشد انسان‌های کامل باشد    .

مهندسی فرهنگی یعنی پردازش، تجهیز و بازسازی سیستم فرهنگ

مهندسی فرهنگی کشور به مفهوم مهندسی کلان نظام‌ها، سازمان‌ها، سیاست‌ها، قوانین و سازوکارها به منظور نیل به اهداف فرهنگی است. به زعم مقام معظم رهبری، که برای نخستین بار بحث از لزوم مهندسی نمودن فرهنگ را در کشور مطرح ساختند، هدف اساسی مهندسی فرهنگی، باید ایجاد انسجام و نظم در مسایل فرهنگی باشد و همچنین ایشان تاکید خاصی بر طراحی مهندسی فرهنگی و ممکن بودن آن و این‌که مهندسی فرهنگی ابزار اصلی تحقق آرمان‌ها و اهداف انقلاب است، دارند  .

بحث از مهندسی فرهنگی توجه به تمام لایه‌های فرهنگی کشور همچون لایه‌های دینی، ملی و جهانی و تمایل سطوحفرهنگی کشور یعنی سطوح اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ارزشی و اولویت دادن لایه دینی بر دیگر لایه‌های فرهنگیکشور را می‌طلبد و همچنین توجه به رابطه الزام‌آور و انگیزشی بین عرصه‌های مختلف یک اجتماع، به این معنی که قدرتمندی فرهنگی تقویت اقتصاد و مدیریت را سبب می‌شود و در نتیجه باعث می‌شود توانایی فرهنگی افزایش یابد.

از نظر ایشان طراحی فرهنگ لازم است، اما به تنهایی کافی نیست و لزوم تحقق آن در جامعه مستلزم پذیرش آن از سوی مردم و عمل بر طبق آن است. رهبر انقلاب تاکید وافری بر تفکیک بین نهاد طراحی مهندسی فرهنگی و اجرای آن دارند و همچنین بر تأثیر به‌سزای رسانه ملی در تحقق مهندسی فرهنگی اشاره می‌کنند. به زعم ایشان، فرهنگ، تنها عامل حفظ استقلال و توانمندسازی کشور در عرصه جهانی شدن است. از نظر رهبر انقلاب اسلامی، مهندسی فرهنگیاین است که با رویکرد سیستمی اجزای فرهنگ اعم از فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی، فرهنگ سازمانی، در مجموعه فرهنگ جانمایی شده و روابط آنها به خوبی تنظیم شود.

رسانه‌ها از اجزای اساسی فرهنگ‌سازی در یک کشور به شمار می‌آیند. رسانه‌ها فعالیتی کاملا فرهنگی دارند و اینفعالیت باید با طراحی و هدفمندی انجام شود. از سوی دیگر تمام سازمان‌ها و نهادها که به صورت محدود یا گسترده فعالیتفرهنگی دارند، مستقیم یا غیرمستقیم با رسانه ارتباط می‌یابند و برای کامل کردن کار خود و به ثمر نشاندن آن، به همکاری با رسانه‌ها نیازمندند.

از این رو مهندسی فرهنگی رسانه‌ها، عملی ضروری است و باید جزء اولویت‌های نخستین برنامه‌های کلان کشور باشد. چرا که بسیاری از مردم جامعه ما الگو و سبک زندگی خود را از رسانه‌ها می‌گیرند و رسانه‌ها نقشی فعال در زندگی روزمره مردمان همه جوامع و همچنین جامعه ما ایفا می‌کنند.

مسأله و دغدغه برای کشور ما که بر اساس بنیادهای مذهبی و اسلامی شالوده‌های خود را بنا کرده، این است که چگونه رسانه‌های خود را جهت‌دهی کند که بتوان از آنها به بهترین نحو در راستای نیل به اهداف بهره برد و همچنین سبک زندگی اسلامی مردم‌مان نیز حفظ شود. رسانه‌ها در جامعه ما همان‌گونه که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) نیز بیان فرمودند، باید واجد کارکردی آموزشی باشند و همچون یک دانشگاه بسیط و همگانی عمل نمایند و نیاز به آگاهی و اطلاعات را در افراد برآورده کنند. از این رو برای مهندسی فرهنگی جامعه، شدیداً به رسانه‌ها نیازمندیم تا به مدد قدرت فراگیر آنها، ارزش‌ها و ایستارهای انقلاب اسلامی را در همه نقاط کشور و چه بسا در نقاط مختلف جهان عرضه و اشاعه نماییم.

در بررسی رابطه بین مهندسی فرهنگی و رسانه‌ها، مشخص است که از طریق رسانه‌ها می‌توان فرهنگ را سامان بخشید و در واقع بهینه‌سازی کرد. رسانه‌ها واسطه‌های بین مردم و کارگزاران فرهنگ هستند و به واسطه رسانه‌ها می‌توان در حداقل زمان، بیشترین تأثیر فرهنگی را بر اعضای اجتماع گذاشت و فرایند مهندسی کردن فرهنگ را به پیش برد.

نقش رسانه در الگوسازی و نهادینه کردن باورها و هنجارها امری پوشیده و قابل کتمان نیست. همه می‌دانند و باور دارند که رسانه‌ها نقش فعالی در این زمینه دارند و برعکس آن هم، امکان دارد که رسانه‌ها اگر شناخت درستی از اهداف و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی جامعه و حکومت نداشته باشند یا در نسبت خود با دین و اهداف دینی دچار خطا شوند، بحرانفرهنگی و عقیدتی غیرقابل جبرانی را بسازند که این بحران تا زمانی که از سوی صاحب‌نظران و مسئولان چاره‌اندیشی شود، اثرات خود را بر اندیشه و رفتار اعضای جامعه خواهد گذاشت.

ارایه اطلاعات درست از اندیشه‌ها و اعتقادات دینی از سوی رسانه‌ها می‌تواند جامعه را بیشتر با آرمان‌ها و اخلاق دینی آشنا سازد. همان‌طور که ارایه اطلاعات غلط و نادرست از این اندیشه‌ها جامعه را فرسنگ‌ها از این اخلاق و آرمان‌ها دور می‌سازد و اعضای جامعه را به قهقرا می‌کشاند. نقش رسانه‌ها در تبلیغ اندیشه‌های درست اجتماعی و اخلاقی در جامعه دینی الزاما می‌بایست با شناخت از مفهوم جامعه دینی و عمق اندیشه‌های دینی باشد تا به خرافه‌گرایی و ترویج اندیشه‌های قشری و ظاهری کشیده نشود و جامعه را از این نظر گرفتار بحران نسازد.

در فرآیند انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (ره) و انقلابیان پیرو ایشان، در کنار مجاری سنتی از وسایل ارتباطی مدرنی همچون تلفن و نوار کاست برای انتشار پیام‌های خود در سراسر کشور استفاده می‌کردند. در کشورهایی مانند اندونزی، مالزی، پاکستان و مصر نیز استفاده از رایانه‌های شخصی و دستگاه دورنگار برای اشاعه ایده‌های اسلامی متداول شده است و اطلاعات مربوط به اسلام از طریق بانک‌های اطلاعاتی قرآن و حدیث، در دسترس افراد غیرمتخصص قرار می‌گیرد. به زعم کارشناسان، در چند دهه آخر قرن بیستم، چند رویداد مهم عمیق‌ترین نفوذ را بر ماهیت و محتوای اطلاعات جهان اسلام داشته است.

انقلاب اسلامی ایران و متعاقب آن جنبش‌های سیاسی کشورهای اسلامی، زمینه اسلامی‌سازی رسانه‌ها را فراهم کرد و اکولوژی (بوم‌شناسی) ارتباطی جدیدی را در شماری از مناطق پدید آورد. فروپاشی شوروی و پیدایش دولت‌هایتازه‌استقلال‌یافته در مناطق اسلامی مانند آسیای مرکزی، به بسط شبکه ارتباطات گسترده‌تر اسلامی کمک کرد و سرانجام رشد ارتباطات دوربرد ملی و بین‌المللی از طریق ماهواره‌ها، بر وحدت مناطق اسلامی و توسعه سیاسی و اقتصادی این مناطق افزود. جهان اسلام با آگاهی جدیدی از جهان متغیر و در همان حال، احساس عمیق تاریخی و هویت اسلامی، رسانه‌های ارتباطی خود را توسعه می‌دهد.

از این رو توجه به رسانه‌ها از لازمه‌های رشد و بیداری جهان اسلام است و تا به حال نیز مشهود بوده که رهبران بزرگ اسلامی همچون امام خمینی (ره) تأکید خاصی بربه کار گرفتن این ابزارها در جهت نیل به اهداف اسلام داشته‌اند. رسانه‌ها همواره یک بعد از ابعاد انقلاب اسلامی را تشکیل داده‌اند و انقلاب اسلامی نه تنها از کنار رسانه‌ها بی‌تفاوت عبور نکرده است، بلکه همه توان خود را به کار گرفته و از یک رسانه سکولار، رسانه‌ای دینی را برساخته که خود این مسأله نتیجه مهندسی فرهنگ موجود در رسانه‌ها بود که توسط حضرت امام صورت گرفت.

فرهنگ پیشین (طاغوتی) رسانه‌ها بعد از انقلاب مهندسی شد و فرهنگ اسلامی جای آن را گرفت، حال خود این رسانه که مولود مهندسی فرهنگ اسلامی است باید در فرآیند مهندسی فرهنگی کلان که تمام عرصه‌ها را پوشش می‌دهد به کار گرفته و از حداکثر قابلیت‌های آن استفاده شود. باید از رسانه‌ها در جهت نهادینه نمودن آموزه‌های اسلامی و ارزش‌هایانقلاب اسلامی استفاده کنیم.

لازمه این کار عنایت مدیران و سیاست‌گذاران رسانه‌ها به تعمیق دین و آموزه‌های اسلامی در برنامه‌های تولیدی رسانه‌هاست تا بعد تفریح و سرگرمی بر بعد انسان‌سازی و آگاهی‌بخشی رسانه‌های جامعه‌مان غالب نشود.